آماری هولناک از مرگ افراد مرگ مغزی در ایران
تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۸۴۸۴۱۶
پروانه بندپی در همشهری آنلاین نوشت: بیش از ۲۵ هزار نفر در ایران در لیست انتظار پیوند عضو قرار دارند که از این تعداد روزانه ۷ تا ۱۰ نفر به دلیل نرسیدن عضو مناسب پیوندی فوت میکنند؛ یعنی در هر دو ساعت، تقریبا یک نفر.
این در حالی است که سالانه ۵ تا ۸ هزار نفر در ایران به دلایلِ منجر به مرگ مغزی فوت میکنند که حدود ۳ هزار نفر از آنها قابلیت اهدای عضو دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هر فرد مرگ مغزی میتواند جان ۸ بیمار نیازمند عضو جدید را نجات دهد. در حالی که بسیاری از خانوادهها راضی به اهدای اعضای عزیزان مرگ مغزی خود نمیشوند و مهمترین دلیل این است که نمیخواهند باور کنند که عزیزشان فوت کرده و هنوز امید بازگشتش به زندگی را دارند. آنها حاضرند او را به خاک بسپارند اما اجازه نمیدهند اعضای او به دیگر بیماران پیوند زده شود تا عزیزشان دستکم به این شیوه به زندگی در این دنیا ادامه دهد.
انجمن اهدای عضو ایرانیان به منظور فرهنگسازی موضوع مهم اهدای عضو، نشستی را دیروز (۲ اسفند) با حضور اصحاب رسانه، خانوادههای متوفیانِ مرگ مغزی، افراد گیرندهی عضو و اساتید بنام جامعهشناسی و پزشکی برگزار کرد.
چرا به جای خرید دستگاه دیالیز، پیوند کلیه را جدی نگیریم؟دکتر کتایون نجفیزاده، فوق تخصص بیماریهای ریه، مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان و مسئول کمیته ارتقای اهدای عضو شورای عضو جهانی در این نشست گفت: من مدت ۳ سال رئیس اداره پیوند وزارت بهداشت بودم و یکی از دغدغههای همیشگی ما این بود که تعداد دستگاه دیالیز در کشور کم است. ۲۸۰۰ دستگاه در کشور کم بود و ما فقط ۸۰ دستگاه داشتیم. درحالیکه ما میتوانیم به جای خرید بیشترِ دستگاه دیالیز، فرهنگ اهدای عضو را در کشور تقویت کنیم. تاکید میکنم حدود ۷ هزار عضو سالم سالانه زیر خاک میروند و خیلی از این اعضا مربوط به جوانهایی با اعضای کاملا سالم هستند.
دکتر نجفیزاده گفت: ما افراد زیادی در کشور داریم که مشکل کلیوی دارند و در مناطق دورافتاده زندگی میکنند و ۴ ساعت طول میکشد تا فرد، خود را به شهر برساند برای دیالیز، ۴ ساعت هم طول میکشد که به شهر یا روستایش برگردد. یک روز در میان هم باید برای دیالیز مراجعه کند. خب این شد زندگی؟ کیفیت یک بیمار دیالیزی بسیار پایین است. اگر کلیههای آن جوانی که خاک میشود، نرود زیر خاک و به امثال این بیمار برسد، او هم برمیگردد و زندگی فعال خود را از سر میگیرد. میخواهم بگویم ما داریم مسیر را اشتباه میرویم. ما حدود ۷ هزار عضو سالم انسانی را هر سال داریم خاک میکنیم و نمیتوانیم ازز آنها استفاده کنیم.
در آمریکا با وجود اعضای ناسالم، اهدای عضو انجام میشوددکتر نجفیزاده که در حال حاضر مسئول کمیته ارتقای اهدای عضو شورای عضو جهانی نیز است، به کیفیت اهدای عضو در کشوری مثل آمریکا اشاره کرد و گفت: شما بیایید ببینید در کشوری مثل آمریکا چه افرادی اعضای خود را اهدا میکنند؛ افرادی که اچآیوی مثبت دارند، هپاتیت دارند، فرد با تیراندازی به خود خودکشی کرده، یا کسی او را با تیر کشته است، یا موارد مخدر بیش از حد مصرف کرده و اوردوز کرده است. اینجا ما جوان ۱۸ ساله را با تمام اعضای سالمش خاک میکنیم، بعد آنها آن عضو هپاتیت مثبت را پیوند میزنند به یک بیمار و بعد برای او دارو تجویز میکنند که هپاتیتش فعال نشود. برای اعضای یک انسان اصلا نمیشود قیمتی تعیین کرد. میلیاردها دلار هم برایش تعیین کنید، باز کم است. پس باید قدر هر عضو را دانست و اجازه نداد که به آسانی زیر خاک برود.
او با بیان این که آمار اهدای عضو در جهان خیلی بالا نیست و تنها ۱۰ درصد بیماران جهان نیازمند پیوند، عضو مورد نیاز را میگیرند و ۹۰ درصد آنها نمیگیرند و میمیرند، گفت: ما در این زمینه از آنها جلوتریم. اما باز کم است. ما باید کاری کنیم که در اهدای عضو جلوتر از دنیا باشیم. چون فرهنگ ایثار در مردم ما خیلی قوی است. چون درک مردم ما بالا است و راضی به درد و مرگ هموطن خود نیستند.
دکتر نجفیزاده با بیان ایت که سالانه ۵ تا ۸ هزار نفر در ایران به دلیل مرگ مغزی فوت میکنند که ۳ هزار نفر از آنان قابلیت اهدای عضو دارند، گفت: از این ۳ هزار نفر الان فقط اعضای ۱۰۰۰ نفر اهدا میشود. و اگر ۱۰۰۰ نفر دیگر هم به این تعداد اضافه شوند، مشکلات تا حد زیادی برطرف میشود. مشکل این است که خانوادهها مرگ عزیزان مرگ مغزی خود را باور نمیکنند. در این میان بیشتر از هر کسی رسانهها هستند که میتوانند کمک کنند تا این فرهنگ در جامعه جا بیفتد.
مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان تاکید کرد: امیدواریم هیچ فردی در کشور دچار مرگ مغزی نشود ولی اگر این اتفاق رخ داد، اعضای سالمش زیر خاک نرود و اگر کسی نیازمند پیوند عضو شد، به دلیل نبود عضو مورد نیاز، جان خود را از دست ندهد.
ایران کجای جدول جهانی است؟/ از ۲۰ سال پیش، چند خانواده رضایت دادهاند؟دکتر نجفیزاده در گفتگو با همشهری نیز در پاسخ به این سوال که ایران در زمینه اهدای عضو در کجای جدول جهانی ایستاده است، اظهار کرد: پیوند کلیه و کبد ما در سطح جهانی بسیار بالا است. سالانه حدود ۷۰۰ پیوند کبد در کشور انجام میشود و ما رتبه نخست جهانی را داریم. همچنین از ابتدای پیوند عضو در کشور (سال ۱۳۷۹) تا الان حدود ۷ هزار پیوند لاپوروسکوپیک (پیوند باز) کلیه داشتهایم. در پیوند قلب هم خیلی نزدیک به آمار جهانی هستیم.
به گفته مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان، قطعا صرفه اقتصادی پیوند عضوی مثل کلیه خیلی بیشتر است تا این که بیمار را در بیمارستان بستری کرده و یک روز در میان، او را دیالیز کنیم.
از ۲۰ سال پیش تاکنون ۱۰ هزار خانواده در ایران به اهدای عضو عزیزان متوفیِ خود رضایت دادهاند و در همین بازه زمانی برای ۷۰ هزار ایرانی پیوند عضو انجام شده و حدود ۲۵۰ هزار میلیارد تومان، میزان ذخیره ارزی کشور بوده است. چراکه هم مردم برای پیوند عضو به کشورهای دیگر نرفته و ارز را خارج نکردهاند و هم هزینههایی که صرف دیالیز میشده، کمتر شده است. چون به جای دیالیز، سمت پیوند عضو رفتیم. این آماری است که چندی پیش دکتر امید قبادی، نائب رئیس انجمن اهدای عضو ایرانیان در گفتگو با همشهریآنلاین اعلام کرد.
دکتر قبادی این را هم گفت که ما توانستهایم باور «مرگ مغزی مساوی با مرگ است» را با فرهنگسازی در جامعه نهادینه کنیم و تعداد اعلام رضایت به اهدای عضو افراد را در زمان حیات با کارت اهدای عضو بالا ببریم. و الان هم بزرگترین مشکل در کشور، مشکل فرهنگی است که باید توسط سازمانهای فرهنگساز مثل صداوسیما، رسانهها، خبرگزاریها، سایتها، هنرمندان و ... فرهنگسازی صورت بگیرد تا خانوادههای متوفیان بیشتری به اهدای متوفیان مرگ مغزیِ خود رضایت دهند و اعضای سالم این عزیزان به رایگان زیر خاک نرود.
tags # اخبار سلامت و پزشکی سایر اخبار داستان ناپدید شدن عجیبترین استخوان بدن انسان؛ راز زودانزالی مردان کشف شد! (ویدئو + ۱۸) فوران خون از شکم گورخر بعد از دریده شدن توسط پلنگ ! (ویدئو) هشدار: حاوی تصاویر ناراحت کننده؛ صحنه ترسناک شکستن کردن گردن یک آهو توسط پلنگ (ویدئو) تصویری ترسناک از هزارپای کشنده ونزوئلایی که هرگز ندیدهایدمنبع: زیسان
کلیدواژه: اخبار سلامت و پزشکی انجمن اهدای عضو ایرانیان دکتر نجفی زاده خانواده ها پیوند عضو مرگ مغزی هزار نفر زیر خاک حدود ۷
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۸۴۸۴۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مه مغزی» عارضه جدید کرونا
به گزارش قدس خراسان، سرفههای خشک، تنگی نفس، تب، کاهش اکسیژن خون و گاهی مرگ، سناریو تلخی بود که در دسامبر ۲۰۱۹ در ووهان چین برای جهان نوشته شد و همه را درگیر کرد؛ اما این همه ماجرا نبود و با پایان همهگیری این بیماری مرگبار، حالا در میان روزمرگیهایمان شاهد تنگی نفس و سرفههای خشک روح و روانمان هستیم که بیصدا در گوشهای از زندگی خزیدهاند، گاه مضطرب و دستپاچه، گاه افسرده و زمانی گیج و منگ روی پاهایی لرزان، جسم خسته و بیجانشان را جابهجا میکنند و حتی در خواب هم آرام و قرار ندارند و با کابوسهای شبانه درگیرند. عواقبی که بیشتر از همه گریبانگیر کادر درمان خط مقدم مبارزه با کرونا شد.
تأثیرات روحی- روانی کرونا بر کادر درمان پررنگتر از بقیه بود
یک عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در این باره به خبرنگار ما میگوید: اگرچه استرس شغلی در همه مشاغل وجود دارد؛ اما در حرفههایی که با سلامتی انسانها مرتبط هستند، این موضوع اهمیت و فراوانی بیشتری پیدا میکند. هرچند کادر درمان، نقش مهمی در حفظ و بهبود سطح کیفی مراقبتهای بالینی و سلامت جامعه ایفا میکند؛ اما این قشر از جامعه به اقتضای وظایف شغلی و شرایط خاص محیط کار در مواجهه با تهدیدهایی هستند که میتواند با اعمال فشارهای شدید روانی، سلامت آنها را در ابعاد مختلف جسمانی، روانی و اجتماعی به مخاطره انداخته و موجب تضعیف عملکرد کاری آنان شود.
۶۰درصد کادر درمان در برخی از جوامع، از فرسودگی شغلی رنج میبرند
دکتر زنیره سلیمی اضافه میکند: شیفتهای کاری فشرده و زیاد، مشاهده رنج و مرگ بیماران، استرس ناشی از بیماری، تصمیمگیریهای بالینی دشوار، مسئولیتهای حرفهای و مراقبت از بیماران از جمله شایعترین عوامل استرسزایی هستند که پرسنل، روزانه در محیطهای بیمارستانی و درمانی با آن روبهرو میشوند و گاهی سلامت روان آنها را به مخاطره میاندازد و گاهی عملکردشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
وی با بیان اینکه به دلیل استرس مزمن در این افراد، ریسک بالای بروز اضطراب و فرسودگی شغلی نیز برای آنها در درازمدت محتمل است، عنوان میکند: بر اساس مطالعات صورت گرفته، مشخص شده حدود ۶۰درصد کادر درمان در برخی جوامع از فرسودگی شغلی رنج میبرند.
این روانپزشک یادآور میشود: چنین حوادث تروماتیکی، میتوانند احساس امنیت افراد را کاهش دهند، واقعیت مرگ را به آنها یادآوری کنند و عوارض مضری بر سلامت روان افراد داشته باشند.
سلیمی متذکر میشود: علائم و اثرات روانشناختی منفی این همهگیری از جمله اختلال استرس پس از سانحه، اضطراب، افسردگی، ترس، استرس و مشکلات خواب، فرسودگی شغلی و تغییر عملکرد روزانه در کادر درمان بسیار شایع بود. همچنین برخی ویژگیهای اختصاصی کووید۱۹ مانند همراهی آن با بیماری شدید و مرگ و میر، قدرت سرایت بالا و اینکه بسیاری از مبتلایان بدون علامت هستند، زمینهساز افزایش اضطراب سلامتی در افراد بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با بیان اینکه کادر درمان به ویژه جزو گروههای آسیبپذیر در این دوران بیسابقه بودند، میگوید: این افراد به دلیل افزایش احتمال تماس با ویروس در محیط بالینی، در خطر بالاتری برای ابتلا به عفونت بوده و ترس زیادی از انتقال آن به اعضای خانواده و عزیزانشان داشتند. سایر عوامل استرسزا شامل اضطراب سلامتی، طولانی شدن زمان قرنطینه، ناامیدی، نگرانی، درماندگی، خستگی، کمبود لوازم محافظتی، اطلاعات ناکافی و آگاهی محدود از این ویروس، شایعات مختلف در سطح جامعه، ابهام و غیرقابل پیشبینی بودن شرایط، مسائل مالی، باورهای منفی درباره واکسیناسیون و انگ ناقل بودن منجر به کاهش سلامت روان و افت کیفیت زندگی کاری کادر درمان شد.
سلیمی خاطرنشان میکند: در کل میتوان گفت نگرانی از ابتلا به بیماری و مرگ یا انتقال بیماری به خانواده، فشار کاری زیاد، شیفتهای متناوب و ساعت کاری زیاد، نگرانی از کمبود وسایل محافظتی، فشار فیزیکی ناشی از تجهیزاتی مانند ماسک، شیلد و گان، محدود شدن استقلال و دستورالعملهایی که موجب افزایش کار و نبود فراغت و مرخصی برای آنها میشد، نگرانی از ناتوانی در انجام درست کارها، مواجهه با خشم و پرخاشگری بیماران و خانوادههایشان، مواجهه با مرگ بیماران و سوگواری خانوادهها، تنش و نگرانی در مورد مدیریت امور خانواده، مواجهه با انگ بیماری و طرد شدن به خاطر کار در محیط پرخطر، همه و همه موجب فشار مضاعف روانی بر کادر درمان شد تا جایی که هنوز هم با گذشت چند سال از همهگیری کرونا برخی افراد درگیر مشکلات روحی ناشی از آن هستند. به خصوص افرادی که سوگوار شدند و عزیزانشان را از دست دادند؛ چراکه اغلب در آن شرایط امکان برگزاری مراسم عزاداری به صورت کامل وجود نداشت و این افراد سوگ حل نشده دارند و برخی همچنان به ما مراجعه میکنند و تحت درمان هستند.موضوع سوگ پایان نیافته و تبعات آن در کادر درمان خیلی پررنگتر بود.
بروز اختلال شناختی در ۴۵ درصد افرادی که کرونا را تجربه کردند
وی متذکر میشود: اختلالات شناختی ناشی از کرونا یکی از تبعات این بیماری بود. ویروس کرونا میتواند تأثیرات مخربی روی مغز انسان داشته باشد به طوری که سبب مشکلات حافظه، تمرکز، نقص توجه و سایرعملکردهای شناختی مغز میشود. این مشکلات شناختی حتی در افرادی که بیماری خفیف کووید را تجربه کردند نیز دیده میشود.
سلیمی ادامه میدهد: در ۴۰ تا ۴۵ درصد افرادی که مبتلا به کرونا شدند، اختلال شناختی بروز کرده و ۲۷ درصد افرادی که دچار این بیماری شدند، عملکرد حافظه و توان مغزیشان به وضوح دچار افت شده است. این اختلال در برخی بیماران بهبود یافته شدید بوده به طوری که پس از مدتها هم که دوباره مورد بررسی قرار گرفتند، تغییر چندانی در عملکرد شناختی آنها رخ نداده بود.
این استاد دانشگاه تشریح میکند: اختلالات شناختی طیف وسیعی دارد و از یک مشکل کوچک در حافظه و تمرکز و نقص توجه تا بیماریهای سنگین و جدی مانند آلزایمررا در بر میگیرد. در واقع افرادی که به کووید مبتلا میشدند به خصوص افراد جوان، وقتی پیش ما میآمدند، اظهار میکردند حافظهشان مثل قبل نیست و نمیتوانند تمرکز کافی در انجام کارها داشته باشند.
بروز اختلال خواب در ۷۰ درصد افراد
این روانپزشک اضافه میکند: بیماری کرونا عملکرد اجرایی مغز را تحت تأثیر قرار داده؛ یعنی علاوه بر تأثیر مستقیمی که ویروس بر سلولهای مغز گذاشت، اختلال خوابی که ایجاد میکرد موجب تشدید اختلال شناختی میشد تا ۷۰ درصد بیماران کووید به ویژه در کادر درمان دچار اختلال خواب شدند و با علائم بیخوابی، پرخوابی، خوابآلودگیهای روزانه، کابوسهای شبانه و خوابهای منقطع به ما مراجعه میکنند.
سلیمی تشریح میکند: کووید در مناطق مهمی از مغز سبب تسریع پیری سلولهای مغزی میشود و احتمال خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی و عصبی مانند آلزایمر، پارکینسون و سایر بیماریهای شناختی را افزایش میدهد. ما به وضوح دیدیم سالمندان و افرادی که بیماری زمینهای داشتند، دچار اختلالات شناختی جدی و مزمن شدند، به خصوص علائم آلزایمر تشدید شد.
وی میگوید: دربیماران آلزایمر مراجعهکننده، پس ازهمهگیری کووید، عواملی همچون قرنطینه کرونا و کاهش روابط اجتماعی و رفت و آمدهای حضوری، سبب تشدید علائم شناختی شده بود. در افرادی که بر اثر کرونا بستری میشدند، مشکلات شناختی خیلی واضحتر از بقیه بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در ادامه به یکی دیگر از تبعات کرونا اشاره و اظهار میکند: کرونای طولانی علائمی شبیه سندرم مزمن دارد و بسیاری از افرادی که کووید را از سر گذراندند، به سندرم خستگی بعد ویروس مبتلا شدند که شامل مجموعهای از علائم است؛ علائم و نشانه هایی که پس از بهبود بیماری کرونا در افراد بروز کرد و آنها را برای هفتهها، ماهها و حتی سالها درگیر خستگی و دردهای مزمن، احساس مهمغزی، تنگی نفس و اختلال در حافظه و توجه و افسردگی کرد. بروز این نشانهها در خانمها، افرادی که سن بیشتر یا بیماری زمینهای داشتند، بیشتر بود و با استراحت هم برطرف نمیشد البته خیلیها با گذشت زمان به تدریج بهبود یافتند.
بروز مهمغزی در ۳۰ درصد افرادی که به کووید ۱۹ دچار شدهاند
سلیمی عنوان میکند: حدود ۳۰ درصد افرادی که به کووید۱۹ دچار شدهاند، یک وضعیت روانشناختی طولانی با عنوان مهمغزی را گزارش کردهاند؛ این اختلال شامل علائم کاهش و ضعف حافظه و مشکل در تمرکز است و توضیحی که بیماران در مراجعه به ما داشتند این بود که انگار وضوح ذهنیمان کم شده، فعالیتهای روزانه را فراموش میکنیم، در انتخاب کلمات مشکل داریم و وقتی میخواهیم صحبت کنیم، در به یاد آوردن کلمات مشکل داریم. احساس سردرگمی و کند پیش رفتن کارهایی که پیش از این به راحتی و در زمان کمتری انجام میشد، آشفتگی افکار، کاهش انرژی، بیحسی عاطفی و تغییرات خلق و خو از دیگر نشانههای مهمغزی است. در واقع مهمغزی روی حافظه، تمرکز و عملکرد روزانه فرد اثر میگذارد و متأسفانه در برخی افراد هنوز پس از گذشت یکی دو سال از تمام شدن همهگیری کرونا همچنان علائم با شدت و ضعف گزارش میشود، به ویژه در کادر درمان چون استرسهای روزانهشان بیشتر است.
وی ادامه میدهد: ما در گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد چندین مطالعه درخصوص اثرات کرونا بر بروز یا تشدید اختلالات روانی و شناختی داشتیم و نتایجی که بدست آمد، خیلی شبیه نتایج مطالعات بینالمللی بود. در پژوهشی که داشتیم متوجه شدیم کادر درمانی که در خط مقدم مبارزه با کرونا کار میکردند بیشتر در معرض اضطراب کرونا، اضطراب سلامتی، افت کیفیت زندگی، افسردگی و استرس مزمن قرار داشتند. همچنین کادر درمانی که ساعات بیشتر و شیفتهای متوالیتری در بخشهای کرونا کار کردند، نسبت به افرادی که در بخشهای کمخطرتر فعالیت داشتند، مشکلات روانشناختی بیشتری را تجربه کردند. در تمام پرسشنامهها و مصاحبههایی که در این پژوهش انجام دادیم، فرسودگی شغلی کادر درمان نسبت به سایر پرسنل غیر درمان، بسیار بیشتر بود.
خبرنگار: مـعصومـــه مؤمنیــان